کتاب Become What You Are نوشتهٔ آلن واتس (Alan Watts) است. این کتاب مجموعهای از مقالات کوتاه و آموزنده است که به مسائل فلسفی، معنوی و روانشناسی میپردازد. آلن واتس در این کتاب به موضوعاتی مانند هویت، معنای زندگی، آگاهی و ذن میپردازد و سعی دارد خواننده را به درک عمیقتری از خود و جهان پیرامونش برساند. این کتاب به سبک ساده و قابل فهم نوشته شده و برای کسانی که به فلسفه شرق و موضوعات خودشناسی علاقه دارند، بسیار جذاب است.
فصل 1:
فصل اول کتاب Become What You Are نوشته آلن واتس با عنوان "On the Art of Being" (هنر بودن) آغاز میشود. در این فصل، واتس به مفاهیم اصلی خودش میپردازد و به اهمیت زندگی در لحظه حال تأکید میکند. او توضیح میدهد که بسیاری از افراد درگیر نگرانیهای آینده یا حسرتهای گذشته هستند و همین موضوع باعث میشود که از زیباییهای لحظه اکنون غافل شوند.
واتس در این بخش به نقش هویت و خودشناسی اشاره میکند و میگوید که بسیاری از ما خود را با نقشهایی که در جامعه داریم یا تصوری که دیگران از ما دارند تعریف میکنیم. اما او پیشنهاد میدهد که به جای این کار، باید به ذات واقعی خودمان نزدیک شویم و بپذیریم که هویت ما چیزی فراتر از این نقشها و برچسبهاست.
او همچنین به فلسفه ذن و آموزههای شرق اشاره میکند و از خواننده میخواهد که به جای تلاش برای کنترل همه چیز، بیشتر به جریان زندگی اعتماد کند و از لحظات کوچک و ساده زندگی لذت ببرد. این فصل به نوعی مقدمهای است برای ورود به تفکرات عمیقتر و فلسفیتر که در بخشهای بعدی کتاب مورد بحث قرار میگیرند.
به طور خلاصه، فصل اول بر روی این موضوع تمرکز دارد که چگونه میتوان با پذیرش خود و زندگی در لحظه، به آرامش درونی و شادی واقعی دست یافت.
فصل 2:
فصل دوم کتاب Become What You Are با عنوان "The Relevance of Oriental Philosophy" (ارتباط فلسفه شرقی) به بررسی تأثیرات و اهمیت فلسفههای شرقی، بهویژه در جهان غرب، میپردازد. آلن واتس در این فصل نشان میدهد که چگونه آموزههای فلسفههای شرقی مانند بودیسم، هندوئیسم و ذن میتوانند در زندگی مدرن غربی نقشی کلیدی ایفا کنند.
- تفاوت فلسفه شرقی و غربی: واتس به تفاوتهای بنیادی بین فلسفه شرقی و غربی اشاره میکند. او توضیح میدهد که فلسفه غربی عمدتاً بر تحلیل منطقی، دوگانگی (dualism) و کنترل طبیعت متمرکز است، در حالی که فلسفه شرقی بیشتر به وحدت با طبیعت، شهود و پذیرش واقعیت به همان صورتی که هست، تأکید دارد.
- مفهوم "خود" و "هویت": یکی از موضوعات کلیدی این فصل، تعریف متفاوت "خود" در فلسفه شرقی است. واتس به این نکته اشاره میکند که در فلسفه شرقی، مفهوم "خود" یک توهم است و باید به جای جستجوی هویت فردی ثابت، به جریان زندگی و ارتباط با کل هستی توجه کرد. او تأکید میکند که این دیدگاه میتواند به کاهش استرس و اضطراب ناشی از فشارهای اجتماعی کمک کند.
- زندگی در لحظه حال: واتس مجدداً به اهمیت زندگی در لحظه حال بازمیگردد و توضیح میدهد که فلسفههای شرقی چگونه به افراد کمک میکنند تا از نگرانیهای آینده و حسرتهای گذشته فاصله بگیرند و به زندگی در زمان حال تمرکز کنند. او این موضوع را به عنوان یکی از اصول کلیدی برای رسیدن به آرامش ذهنی و شادی پایدار معرفی میکند.
- انتقال آموزههای شرقی به زندگی مدرن: در ادامه، واتس به نحوه انتقال این آموزهها به زندگی روزمره در غرب میپردازد. او بیان میکند که چگونه میتوان از فلسفه شرقی برای بهبود کیفیت زندگی، کاهش تنشهای روزمره و ایجاد یک نگرش مثبتتر نسبت به چالشهای زندگی استفاده کرد.
- نقد جامعه مصرفگرای غربی: واتس به انتقاد از جامعه مصرفگرای غربی میپردازد و میگوید که این جامعه اغلب به دنبال معنا و خوشبختی در مواد و داراییهای مادی است، در حالی که فلسفه شرقی پیشنهاد میکند که خوشبختی و آرامش از درون خود فرد ناشی میشود و به ارتباط با جهان اطراف بستگی دارد.
خلاصه فصل دوم:
این فصل با تأکید بر ارزشهای فلسفه شرقی به پایان میرسد و خواننده را تشویق میکند که به آموزههای این فلسفهها توجه کند و آنها را در زندگی خود به کار ببندد. واتس معتقد است که فلسفه شرقی میتواند به عنوان یک ابزار ارزشمند برای مقابله با چالشهای زندگی مدرن غربی مورد استفاده قرار گیرد و به افراد کمک کند تا زندگی معنادارتر و آرامتری داشته باشند.
در این فصل، واتس تلاش میکند تا پلی بین دو فرهنگ غرب و شرق ایجاد کند و نشان دهد که چگونه آموزههای عمیق فلسفه شرقی میتوانند برای بهبود زندگی در جهان غرب مفید باشند.
فصل 3:
فصل سوم کتاب Become What You Are با عنوان "The Meaning of Being" (معنای بودن) به کاوش عمیقتری درباره مفهوم "بودن" و چیستی معنای واقعی آن میپردازد. آلن واتس در این فصل سعی میکند تا خواننده را به درک جدیدی از وجود و زندگی هدایت کند، جایی که بودن به عنوان تجربهای بیواسطه و غنی از لحظه اکنون درک میشود.
- بودن به عنوان تجربهی زنده: واتس بحث خود را با این موضوع آغاز میکند که بودن یا وجود داشتن نباید به عنوان مفهومی انتزاعی یا فلسفی صرف درک شود، بلکه باید آن را به عنوان تجربهای زنده و واقعی که هر لحظه در حال رخ دادن است، دید. او تاکید میکند که ما اغلب به جای زندگی کردن در لحظه حال، مشغول تحلیل و دستهبندی تجربههایمان هستیم.
- رهایی از توهمات ذهنی: در ادامه، واتس به مفهوم توهماتی که ذهن ما ایجاد میکند، میپردازد. او بیان میکند که بسیاری از ما درگیر توهمات ذهنی درباره خود، هویت، و جهان اطرافمان هستیم و این توهمات مانع از تجربه مستقیم و واقعی بودن میشوند. او توصیه میکند که با رها کردن این توهمات و پیشفرضها، میتوان به تجربهای خالصتر و عمیقتر از زندگی دست یافت.
- اتحاد با جهان هستی: یکی از موضوعات کلیدی این فصل، ایده اتحاد با جهان هستی است. واتس توضیح میدهد که بودن واقعی زمانی اتفاق میافتد که فرد خود را جدای از جهان اطرافش نبیند، بلکه به عنوان بخشی از یک کل بزرگتر که شامل همه چیز میشود، تجربه کند. این نگرش میتواند به فرد کمک کند تا احساسات جداافتادگی و انزوا را کاهش دهد و به آرامش بیشتری برسد.
- فراتر رفتن از دوگانگی: واتس به موضوع دوگانگیهای رایج در تفکر غربی، مانند ذهن/بدن، خود/دیگران، و خوب/بد اشاره میکند و میگوید که این دوگانگیها مانع از درک واقعی بودن میشوند. او پیشنهاد میکند که با فراتر رفتن از این دوگانگیها و پذیرش همه جنبههای زندگی به عنوان یک کل واحد، میتوان به درک عمیقتری از بودن دست یافت.
- معنای واقعی زندگی: در پایان این فصل، واتس به معنای واقعی زندگی میپردازد. او میگوید که زندگی به خودی خود معنایی ذاتی ندارد که باید آن را کشف کنیم؛ بلکه معنای زندگی در خود تجربه زندگی کردن و بودن در هر لحظه نهفته است. او معتقد است که جستجوی معنای زندگی در خارج از خود میتواند باعث سردرگمی و ناراحتی شود، در حالی که پذیرش زندگی به همان صورتی که هست، میتواند به شادی و آرامش واقعی منجر شود.
خلاصه فصل سوم:
واتس در این فصل تلاش میکند تا خواننده را به یک تغییر نگرش نسبت به مفهوم بودن و زندگی دعوت کند. او پیشنهاد میکند که با رها کردن نگرانیهای بیپایه، پیشفرضها، و توهمات ذهنی، و با پذیرش واقعیت به همان صورتی که هست، میتوان به یک زندگی معنادارتر و آرامتر دست یافت.
این فصل به نوعی مرکز ثقل کتاب است و پیام اصلی واتس درباره زندگی در لحظه حال و پذیرش واقعیت به صورت بیواسطه و بدون قضاوت را به شکلی روشن و عمیق بیان میکند.
فصل 4:
فصل چهارم کتاب Become What You Are با عنوان "The Truth of the Matter" (حقیقت ماجرا) به جستجوی حقیقت و درک واقعی از جهان و خود میپردازد. آلن واتس در این فصل به بررسی عمیقتری از حقیقت و اینکه چگونه میتوانیم به شناخت درست از خود و جهان برسیم، میپردازد.
- حقیقت به عنوان تجربه مستقیم: واتس با تاکید بر این موضوع آغاز میکند که حقیقت چیزی نیست که بتوان آن را تنها از طریق مطالعه کتابها یا شنیدن سخنرانیها درک کرد. او معتقد است که حقیقت واقعی از طریق تجربه مستقیم و بیواسطه به دست میآید. به عبارت دیگر، حقیقت چیزی است که ما در لحظه اکنون تجربه میکنیم و نه چیزی که بتوانیم آن را در قالب کلمات یا مفاهیم محدود کنیم.
- رهایی از وابستگی به باورها: یکی از نکات کلیدی این فصل، اهمیت رهایی از وابستگی به باورها و سیستمهای فکری است. واتس بیان میکند که بسیاری از افراد به باورهای خود چسبیدهاند و این باورها میتوانند به مانعی برای درک حقیقت تبدیل شوند. او پیشنهاد میکند که با رها کردن این باورها و باز شدن به روی تجربههای جدید، میتوان به حقیقت نزدیکتر شد.
- تفاوت حقیقت و واقعیت: واتس در این فصل به تفاوت بین حقیقت و واقعیت اشاره میکند. او توضیح میدهد که واقعیت چیزی است که ما از طریق حواس پنجگانه خود تجربه میکنیم، در حالی که حقیقت میتواند فراتر از واقعیتهای فیزیکی باشد و به جنبههای عمیقتر و معنوی وجود مربوط شود. این تمایز به خواننده کمک میکند تا به جستجوی عمیقتری برای درک حقیقت بپردازد.
- پذیرش عدم قطعیت: واتس به اهمیت پذیرش عدم قطعیت در زندگی اشاره میکند. او میگوید که جستجوی ما برای قطعیت و اطمینان میتواند مانعی برای درک حقیقت باشد. با پذیرش اینکه برخی چیزها در زندگی غیرقابل پیشبینی و ناشناخته هستند، میتوان به یک دیدگاه بازتر و پذیراتر نسبت به زندگی رسید.
- حقیقت به عنوان یک فرآیند پویا: در ادامه، واتس حقیقت را به عنوان یک فرآیند پویا و نه یک حالت ثابت معرفی میکند. او معتقد است که حقیقت در جریان مداوم زندگی و تغییرات آن قرار دارد و نمیتوان آن را به صورت یک چیز ثابت و نهایی تعریف کرد. این دیدگاه به خواننده کمک میکند تا از جستجوی یک پاسخ نهایی و قطعی دست بکشد و به جای آن، به پذیرش تغییرات و جریان زندگی توجه کند.
خلاصه فصل چهارم:
واتس در این فصل به خواننده توصیه میکند که به جای جستجوی حقیقت در قالب مفاهیم ثابت و غیرقابل تغییر، به تجربه مستقیم و بیواسطه از زندگی اعتماد کند. او تأکید میکند که حقیقت چیزی نیست که بتوان آن را در کلمات یا تعاریف محدود کرد، بلکه باید آن را در لحظات ساده و روزمره زندگی جستجو کرد.
این فصل به شکلی زیبا و تأملبرانگیز به مخاطب یادآوری میکند که حقیقت در جریان زندگی و درک عمیقتر از خود و جهان اطراف نهفته است و برای دستیابی به آن، باید ذهن را از قید و بند باورها و پیشفرضهای محدودکننده آزاد کرد.
فصل 5:
فصل پنجم کتاب Become What You Are با عنوان "Faith Is Our Way of Being" (ایمان راه ما برای بودن است) به بررسی مفهوم ایمان و نقشی که در زندگی انسان ایفا میکند، میپردازد. آلن واتس در این فصل به اهمیت ایمان به عنوان یک حالت ذهنی و رویکرد به زندگی اشاره میکند و توضیح میدهد که چگونه میتوان از آن برای دستیابی به آرامش و درک عمیقتر استفاده کرد.
- تعریف ایمان: واتس در آغاز فصل توضیح میدهد که ایمان نباید به معنای اعتقاد به چیزی بدون دلیل یا مدرک در نظر گرفته شود. او ایمان را به عنوان یک اعتماد عمیق به جریان زندگی و پذیرش ناپایداریها و ناشناختههای آن تعریف میکند. این ایمان بر پایه تجربه زنده و واقعی از زندگی بنا شده است، نه صرفاً اعتقاد کورکورانه به اصول یا آموزههای خاص.
- ایمان به عنوان پذیرش عدم قطعیت: واتس به این نکته اشاره میکند که ایمان واقعی شامل پذیرش عدم قطعیت و ناشناختهها در زندگی است. او میگوید که بسیاری از افراد به دنبال اطمینان و قطعیت هستند، اما ایمان به ما کمک میکند که با آرامش و اعتماد با ناپایداریها و تغییرات زندگی روبهرو شویم. این نگرش میتواند به کاهش استرس و اضطراب کمک کند و ما را به یک حالت ذهنی آرامتر و متعادلتر برساند.
- ایمان و عمل: در ادامه، واتس توضیح میدهد که ایمان واقعی باید در عمل نیز ظاهر شود. او بیان میکند که ایمان به معنای پذیرش منفعلانه نیست، بلکه باید با عمل و تصمیمگیریهای روزمره همراه باشد. این عمل کردن بر پایه اعتماد به جریان زندگی و پذیرش نتایج، به هر شکلی که باشند، استوار است.
- ایمان به خود: یکی دیگر از جنبههای مهم ایمان که واتس به آن میپردازد، ایمان به خود است. او تأکید میکند که ایمان به خود به معنای اعتماد به تواناییها و ظرفیتهای درونی است و این اعتماد میتواند به فرد کمک کند تا با چالشها و دشواریهای زندگی با قدرت بیشتری مواجه شود. این نوع ایمان به خود نیز بر اساس شناخت واقعی از خود و تجربههای شخصی بنا میشود.
- ایمان به زندگی به عنوان یک کل: واتس به ایده ایمان به زندگی به عنوان یک کل واحد و متصل اشاره میکند. او میگوید که با درک این که ما بخشی از یک کل بزرگتر و متصل به جهان هستیم، میتوانیم به یک نوع ایمان جامعتر و عمیقتر دست پیدا کنیم. این ایمان به ما کمک میکند تا احساس جدایی و انزوا را کاهش دهیم و به یک حس اتحاد و همبستگی با کل هستی برسیم.
خلاصه فصل پنجم:
در پایان، واتس نتیجه میگیرد که ایمان راهی است برای بودن در جهان به شکلی آرامتر و متعادلتر. او خواننده را تشویق میکند که به جای تلاش برای کنترل همه چیز، به جریان زندگی اعتماد کند و با ایمان به خود و جهان، زندگی را به شکلی کاملتر و معنادارتر تجربه کند.
فصل پنجم به شکلی زیبا و عمیق به نقش ایمان در زندگی میپردازد و به خواننده کمک میکند تا درک جدیدی از این مفهوم پیدا کند. واتس ایمان را به عنوان یک ابزار قدرتمند برای مواجهه با چالشها و ناشناختههای زندگی معرفی میکند و از خواننده میخواهد که با پذیرش و اعتماد به جریان زندگی، به آرامش درونی و شادی واقعی دست یابد.
دیدگاه خود را بنویسید