استراتژیسازی "Strategizing" مثل ترسیم نقشه قبل از شروع یک سفر است. در این مرحله، مسیر حرکت مشخص میشود و اطمینان پیدا میکنیم که تمام منابع، اقدامات و تیمها همراستا با اهداف اصلی پیش میروند. برای دقیقتر شدن این مرحله، بیایید به موارد زیر توجه کنیم:
۱. تعیین اهداف واضح و دقیق (SMART Goals)
اهداف باید شفاف و مشخص باشند تا بدانیم دقیقاً چه چیزی باید به دست آوریم.
- ویژگیهای اهداف SMART:
- مشخص (Specific): اهداف ما باید کاملاً شفاف و بدون ابهام باشند.
مثال: افزایش ۲۰ درصدی فروش آنلاین در سه ماه آینده.
- قابل اندازهگیری (Measurable): باید بتوانیم میزان پیشرفت را اندازه بگیریم.
مثال: تعداد کلیکها یا نرخ تبدیل.
- دستیافتنی (Achievable): اهداف نباید غیرواقعی باشند.
مثال: هدف دو برابر کردن فروش در یک هفته ممکن است غیرمنطقی باشد.
- مرتبط (Relevant): اهداف باید با اهداف کلی کسبوکار هماهنگ باشند.
- محدود به زمان (Time-bound): برای هر هدف یک بازه زمانی مشخص کنیم.
مثال: جذب ۵۰۰۰ دنبالکننده جدید در اینستاگرام طی دو ماه.
۲. هماهنگی تیمها و توزیع مسئولیتها
- ایجاد شفافیت:
همه افراد درگیر باید بدانند چه وظایفی بر عهده دارند و چگونه عملکردشان با اهداف کلی مرتبط است.
- ابزارهای مدیریت تیم:
استفاده از ابزارهایی مثل Trello، Asana یا Jira میتواند وظایف و مراحل پیشرفت را مشخص و قابل پیگیری کند.
- جلسات هماهنگی:
جلسات منظم برای بررسی پیشرفت و رفع موانع احتمالی ضروری است.
- تعریف نقاط تماس (Touch Points):
تعیین کنیم چه تیمهایی در کدام مراحل باید با یکدیگر هماهنگ شوند (مانند تیم محتوا و تیم تبلیغات).
۳. استفاده بهینه از منابع
- بودجهبندی دقیق:
تعیین کنیم چه مقدار بودجه برای هر بخش از کمپین (تبلیغات، تولید محتوا، ابزارهای تکنولوژیکی) اختصاص داده شود.
مثال: ممکن است تصمیم بگیریم ۵۰٪ بودجه به تبلیغات گوگل، ۳۰٪ به اینستاگرام و ۲۰٪ به ایمیل مارکتینگ اختصاص دهیم.
- مدیریت زمان:
با استفاده از تقویم محتوایی و زمانبندی دقیق، اطمینان حاصل کنیم که فعالیتها در زمان مناسب اجرا میشوند.
- شناسایی منابع انسانی و فنی:
مشخص کنیم چه ابزارها یا تخصصهایی برای اجرای استراتژی نیاز داریم و آنها را در اختیار تیمها قرار دهیم.
۴. یکپارچگی کمپینها
- همراستایی پیامها:
مطمئن شویم پیامهای کمپین در همه کانالها یکسان و همسو هستند. این کار باعث ایجاد اعتماد و درک بهتر برند توسط مخاطبان میشود.
مثال: اگر در شبکههای اجتماعی روی کیفیت محصولات تأکید میکنیم، در تبلیغات گوگل نیز همین موضوع برجسته شود.
- ارتباط بین کانالها:
برنامهریزی کنیم که کانالهای مختلف چگونه به یکدیگر متصل شوند.
مثال: یک تبلیغ در اینستاگرام مخاطب را به صفحه فرود وبسایت هدایت کند، و آن صفحه اطلاعات بیشتری برای ثبتنام یا خرید ارائه دهد.
- تقسیمبندی کمپینها بر اساس مخاطبان:
پیامها و محتواها را بر اساس نیازها و ترجیحات گروههای مختلف مخاطبان طراحی کنیم.
۵. شناسایی و تعیین شاخصهای کلیدی عملکرد (KPIs)
- چرا KPIs مهم هستند؟
این شاخصها به ما نشان میدهند که آیا در مسیر درستی حرکت میکنیم یا نه.
- نمونههایی از KPIs:
- نرخ تبدیل (Conversion Rate).
- نرخ تعامل در شبکههای اجتماعی (Engagement Rate).
- هزینه بهازای هر کلیک (CPC).
- بازگشت سرمایه (ROI).
- تعداد لیدهای تولیدشده (Leads Generated).
۶. طراحی مسیر مشتری (Customer Journey Mapping)
- مسیر مشتری چیست؟
تمام مراحلی که مشتری از آشنایی با برند تا خرید و وفاداری طی میکند.
- نقاط تماس را شناسایی کنیم:
ببینیم مشتری در هر مرحله چه تجربهای دارد و چگونه میتوانیم تجربهای بهتر ایجاد کنیم.
مثال: اگر مشتری پس از دیدن تبلیغ روی لینک کلیک کرد، باید به صفحهای هدایت شود که بهوضوح نیازهایش را برطرف کند.
۷. توجه به ترندها و تغییرات بازار
- بازار دیجیتال همیشه در حال تغییر است، بنابراین استراتژی ما باید انعطافپذیر باشد.
مثال: اگر شبکه اجتماعی جدیدی محبوب میشود، استراتژی استفاده از آن را بررسی کنیم.
- ترندهای فناوری مثل هوش مصنوعی و واقعیت افزوده را در نظر بگیریم و در استراتژیهای خود بگنجانیم.
نتیجهگیری:
استراتژیسازی یا "Strategizing" دقیق به ما کمک میکند که مسیر موفقیت خود را با کمترین سردرگمی و هدررفت منابع پیدا کنیم. این مرحله بهعنوان نقشه راه، تمام تیمها را در یک راستا نگه میدارد و تضمین میکند که تمامی فعالیتها هدفمند، کارآمد و همسو با اهداف برند انجام شوند.
دیدگاه خود را بنویسید